راه و رسم انتخاب نوشت افزار مناسب بررسی نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری زنان در گروه‌های سنی مختلف در بهار ۱۴۰۳ | پویایی زنان جوان در بازار کار در موضوع جوانی جمعیت، محور، خانواده و کرامت مادری است پاسخ به پرسش‌های حقوقی بانوان | آیا می‌توان محل تولد پدر یا مادر را تغییر داد؟ نه شرقی، نه غربی در حوزه زنان | گفتمان الگوی سوم زن مسلمان نیاز به ترویج دارد آخرین مهلت ارسال آثار به جشنواره بانوان «حریم رسالت» اعلام شد ۵  کتاب کاربردی برای تقویت مهارت گفتگو در کودکان | گفتن آموختن گذری بر تاریخ ایجاد نخستین کودکستان‌ها در جهان، ایران و مشهد | روایتی به‌قشنگی و دل‌نشینی بچه‌ها دماغ من زشت است | گفتاری درباره تاثیر رسانه بر کاهش اعتمادبه‌نفس دختران بی‌دردسرترین طلا برای شهربانوی ووشو نگاهی به فعالیت بانوان ورزشکار مشهدی | از نایب‌قهرمانی پینگ‌پنگ‌باز مشهدی تا قهرمانی تلنت مشهد در لیگ آزاد تهران ویدئو | مادرانه | روایتی از دلتنگی مادران شهدای مفقود الاثر طرح «پیوند ماندگار»؛ طرحی برای تحکیم بنیان خانواده در مشهد کنترل فشار خون با اصلاح سبک زندگی مناسبت‌های زندگی بهانه‌ای برای باهم بودن خانواده اختتامیه متفاوت رویداد رسانه‌ای "مادران مقاومت" در مشهد برگزار شد تحول نگاه جهانی با رویداد رسانه‌ای "مادران مقاومت" زن سخنور مشهدی در اردوگاه مغولان حضور سه دختر وزنه‌بردار خراسانی در قهرمانی جوانان جهان ۲۰۲۴ همسر رهبر معظم انقلاب: سال‌هاست که ما اشیای تجملاتی را به خانه‌مان راه نداده‌ایم | فرش و پرده‌های قیمتی و مبلمان نداریم ایجاد گفتمان الگوی سوم زن مسلمان در رویداد رسانه‌ای «مادران مقاومت»
سرخط خبرها
خرده‌روایتی از مادر ۳ شهید و ۲ جانباز دفاع مقدس | بی‌تابی نکنید تا دشمن شاد نشویم

خرده‌روایتی از مادر ۳ شهید و ۲ جانباز دفاع مقدس | بی‌تابی نکنید تا دشمن شاد نشویم

  • کد خبر: ۱۷۹۰۰۸
  • ۲۳ آذر ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۹
طلعت معتقد بود روزی بچه‌هایش شهید می‌شوند. این آخری‌ها دچار آلزایمر شده بود، اما با وجود این بیماری، باز هم گاهی پسرانش را به خاطر می‌آورد و دل‌تنگی می‌کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، هر ۵ پسر خدیجه طلعت در جنگ رزمنده بودند. حسین سال‌ها جانباز بود و بعد به رحمت خدا پیوست. محمد، جانباز اعصاب و روان، هنوز در قید حیات است. حسن، عباس و ابوالفضل، ۳ پسر آخر خانواده هم شهیده شده‌اند.

همین چند وقت پیش نیز خدیجه طلعت، مادر این ۳ شهید، آسمانی شد، کسی که متولد ۱۲۹۸ بود و از حمله روس‌ها گرفته تا دوران رضاخان و کشف حجاب زنان ایرانی را به چشم دیده بود.

مادر طلعت زنی معتقد در روزگار بی‌اعتقادی بود. همین تفکرات را به دخترش نیز یاد داده بود. او به همین دلیل، روحیه‌ای بسیار قوی داشت و بعدها که جنگ شروع شد، با اینکه همسرش فوت کرده بود، خودش مشوق پسرانش بود تا به جبهه بروند و همیشه به خانواده‌اش می‌گفت اگر خودش هم می‌توانست، به جبهه می‌رفت.

وقتی پسران طلعت از جبهه به مرخصی می‌آمدند، خودش لباس‌های آن‌ها را می‌شست و اتو می‌کرد و دوباره آن‌ها را برای اعزام به جبهه آماده می‌کرد. حتی به پسرانش توصیه می‌کرد هوشیار باشند و تا می‌توانند به دشمن بتازند و آن‌ها را به هلاکت برسانند. آن روزها هیچ‌کس خبر نداشت در دل این مادر چه می‌گذرد، اما می‌دیدند که تحت هیچ شرایطی سعی نمی‌کرد پسرانش را از اعزام به جبهه منصرف کند.

انگار که او در مقابل همه سختی‌ها، استقامت عجیبی داشت و حتی به دیگر اعضای خانواده نیز آرامش می‌داد. یکی از مصداق‌های صبوری این مادر، زمان قبل از انقلاب بود که یکی از پسرانش در رژیم شاه ارتشی و در واحد توپ‌خانه در اصفهان حضور داشت و در همان زمان، با شهید صیاد شیرازی، مبارزات ضد شاه را شروع می‌کند.

بارها در بازداشتگاه‌های ارتش زندانی می‌شود و حتی برای او حکم اعدام صادر می‌کنند. دختران خانواده بی‌تابی می‌کردند. یک چشمشان اشک بود و چشم دیگر خون، اما مادر با آرامشی عجیب، هر بار به آن‌ها می‌گفت: ایام انقلاب اسلامی است. تحت فشار دشمن هستیم. بی‌تابی نکنید تا دشمن‌شاد نشویم.

طلعت همیشه می‌دانست و به دیگران هم می‌گفت: روزی بچه‌های من به جنگ می‌روندو شهید می‌شوند. هیچ‌وقت از شهادت پسرانش ناراضی نبود، اما زیاد دل‌تنگشان می‌شد. این آخری‌ها دچار آلزایمر شده بود، اما با وجود این بیماری، باز هم گاهی پسرانش را به خاطر می‌آورد و دل‌تنگی می‌کرد.

قبل از اینکه دچار فراموشی شود، با دامادی و بچه‌دار شدن پسران دیگر، یاد فرزندان شهید خود می‌افتاد، اما باز هم این جمله را به زبان می‌آورد که:‌ الهی شکر که پسران من جنگیدند. اگر مردان باغیرت نمی‌جنگیدند، حالا سرزمین‌ایران در کار نبود.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.